سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

 

کاش به اندازه یک سیب دلت تنگ می شد

و به خود می گفتی آشنای هست نزدیک تر از هوش درخت

و به چشمان سکوت ،خنده ام را می فهمیدی

وبه قاب چسبیده ای روی دیوار زمان

کمی زل می زدی

و نمی شکستی این همه پریشانی اندوه مرا

و به خودمی گفتی ساعتی دیگر باز خواهم گشت

و به همگان بخشیدی این همه خوبی را تا چند

یه قدم بالارو ،روی سبزینه ای پاکی گیاه

شبنمی بین که به گنجشگ تشنه لانه دوست

لبخند را می نشاند

و تو خود به من گفتی به طراوت عشق

می شود آغاز کرد

و به سجده کشانداین همه عالم را

تا به سوختن پروانه عادت بکنی

من دگر خواهم رفت

و روی پژواکی سبز اندیشه گل

نم خواهم زد وبه خود می خندم

که تو به اندازه یک سیب دلت تنگ نخواهد شد